۱۳۸۸ دی ۲۸, دوشنبه

لپ / لب

فاصله لپ ها تا لبها
از برخورد لبها با لپها
ردی مانده روی صورت پسرکی
پسرکی که واژه ی بوس پرت کن
غریب تر از تمام واژه هایی که شنیده
فضای ذهنش را پر می کند
حالا فاصله ی لبها و لپها
یک جای خالی است
نه رد قرمزی
و تنها عضلاتی که هنوز منقبض اند
به یاد بوسه ایی که کورش برای آرزو(از بچه های باشگاه) پرت نکرد و گفت بلد نیستم در خانه تمرین کرد و گفت: بریم براش بوس پرت کنیم
یک دایره ی کج و کوله کشیده که می گوید قایق است
ساعت 22 روز جمعه است شبکه ی arteفیلم 21 گرم را پخش می کند جریان اهدای قلب، قتل،عشق، بچه دارشدن، این فیلم را پوریا داد تا نگاه کنیم و چه حظی بردم از دیدنش تدوینی متفاوت دارد
هشتگرد نرفتیم بچه ها امتحان دارند کارشناسی ارشد داریوش می گوید چه درسی می خوانند این دو تا! یکی رفته کوه پیمایی و آن یکی رفته کوه کنی و باز پیش مرضیه؟!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر