۱۳۸۸ بهمن ۳, شنبه

رد وبدل کردن چی؟!

می رویم خانه آوا زنگ زده که خاله شما و کورش بیاید خانه ما آشپزخانه حسابی به هم ریخته است ولی می رویم می گویم نمی خواهی برای دختر ها(آوا و خواهرش آوین) چیزی ببری کتابی cd اسباب بازی راضی می شود دوتا cdببرد موش سرآشپز و یک فیلم خنده دار دیگر با چندتایی بستنی و آبمیوه
اوین آنقدر گریه کرده پشت سر مادربزرگش که خوابش برده و این آوا چه بزرگ شده از تولدش تا حالا کلی عکس دارند برای تولد که کورش هم هست و چه خوش گذشت آن تولد با اینکه همه غریبه بودند ولی تولد خیلی خوب بود می آییم به جای دوتا سی دی که برده بودیم هشت تا می دهند دستمان که هیچ کدام نشان نمی دهد از بس خش دارد.
اینهم کمد سی دی هایش

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر