۱۳۸۸ دی ۲۸, دوشنبه

بیضی یا 206

7/11/87 صفحه دفتر را چندتایی دایره با یک بیضی کشیده می گوید این ماشین است و آن چهار تا خط که روی بیضی گذاشته مثلن اگزوزش است که دارد دود می کند
داریوش می رود برای فاروق برادر حسین باقری وام عروسی ضامن شود کورش را هم با خودش می برد پسرم ماشاالله بزرگ شده دوره خوب و خوشی را می گذارانم چند وقتی است افتاده ام به اینترنت بازی اولش از داستان جولی شروع شد فرستادمش استاد معروفی نوشت سلام خوب بود بعد رفت مسابقه کولی ها یک گروه اینترنتی که منیرو روانی پور و حمیدرضا سلیمانی راه انداخته اند و من شرکت کردم سه نفر به داستانم رای داده اند جاشویی نامی کلی تعریف کرده حالا بعد از این همه مدت نفرات برتر انتخاب شده اند نسرین مدنی دختر کرد 28 ساله با داستان آن کبوتر غمگین انتخاب شده کلی مخالف دارد و کلی موافق!
قرار است داستانهای رد شده را نیز نقد کند
باز یک بیضی کشیده دوتا گردی گذاشته یک طرفش این 206 است حالا هم که ساعت 33/9 دقیقیه است دارد اشغالهای روزنامه های ماشین را جمع می کند و مدام غر می زند که بروم کمکش دیروز با عمورضا و این سورنای گومبوری رفتیم جاده ی برغان خوش گذشت سورنا 29 بهمن می رود داخل 4 ماهگی همش خواب است وقتی هم که بیدار می شود می خورد و غر می زند یادم نمی آید کورش در این سن و سال چکار می کرد ولی می دانم زمانهای زیادی بیدارماندم ولی حس غالب زیبا بود،کمی دلخوری،کلافگی،غرغر ولی کم بود داریوش چهار روز پیش ما بود 22 بهمن که تعطیل بود چهارشنبه هم نرفت سرکار هشتگرد هم نرفتیم بچه ها آمده بودند گویا
ام البنین ساعت کلاسهایش چهار شنبه ها و پنجشنبه هاست آرزو هم امتحان کارشناسی ارشد داشت عربی و زبانش را خراب کرده بود خدا کند قبول شود در مورد مهرداد کم حرف می زند یکبار که آنجا بودیم حسابی باهاش حرف زدم گاهی فکر می کنم زیادروی می کنم ولی حق می دهم به خودم تا کمی کنایه و کمی تلخی توی حرفهایم باشد ام البنین با مهدیان بدجوری قاطی شده می روند کوه و رستوران و تفریح صبحها می رساندش سرایستگاه خوب است که چیزی غیر از ظاهر باعث این دوستی شده هر دو به کوه علاقه دارند وضع خانوادگی هم خیلی شبیه است ولی دنیای مهربانی ام البنین جایی گیرکرده فکر می کنم کمی سادگی و اندکی مهربانی همرا به یک دنیا وجه اشتراک که مجید دنبالش بوده حالا جلوی چشمانش است ام البنین دارد کارشناسی ارشد می خواند و او هم نقشه کشی صنعتی صحبت که می کردیم گفتم که ما دخترها دنبال مال و منال کسی نیستیم، موقعیت اجتماعی آنچنانی هم از طرف مقابل نمی خواهیم تحصیلات هم برایمان اهمیتی ندارد فقط انسان خوب همین و این پسر با روحیه شادی که دارد امیدوارم آن انسان خوب باشد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر