می رود پایین و با موبایل پدرجون می آید بالا می گویم: چرا آورده ایش بالا می گوید: پدر جون دیگر این را نمی خواهد از بالای لودر افتاده و خراب شده
شب نگهش می دارد و وقتی می گویم پسش نمی دهی می گوید هیشکی برای من موبایل نمی خرد من این را نگه می دارم
حالا برش داشته و می بردش پایین وقتی می آید بالا می گوید چرا به من نمی خندی می گویم چرا؟ من موبایل را درست کردم و همه به من خندیدند تو هم به من بخند
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر