۱۳۸۸ دی ۲۸, دوشنبه

دیگر تنهایی نیایید اینجا!؟

خرداد دارد تمام می شود و من داستان نیمه کاره دارم می دهم داریوش بخواندشان چه کسی آنجلینا جولی را در ورامین دیده؟ خیلی مورد پسندش قرار گرفته می گوید اگر بچه های انجمن بشوند خواهند گفت که خیلی متفاوت است. چهارشنبه داریوش می رود برنامه ایی که برای جانبازان در زعفرانیه برگزار کرده اند قرار است دیروقت بیاید من و کورش هم می رویم هشتگرد مامانم اصرار می کند بیا دختر چند روزی بمان ولی من تنهایی دوست ندارم یا همگی یا...
هم سخت است هم مسئولیت دارد کورش شب گریه و زاری راه می اندازد دل درد دارد سردی کرده همه را از خواب پرانده مامان که هول شده می گوید برو زنگ بزن داریوش بیاید این بچه را ببرد دکتر! آخرش هم می گوید بی تاب پدرش است و مهمتر اینکه دیگه تنهایی نیاید.
داریوش دیر وقت رسیده با حلقه ی رندان برنامه داشته اند البته قرار بود برادر احمدی نژاد هم باشد و این یعنی کلی مسخره بازی برای دست انداختن داریوش (ولیکن خرم آباد مهمتر بوده) مراسم خوبی بوده ساعت 5/1 هم با مهراب قرار دارد مهدی هست و ندا و نیلوفر. کم کم بقیه هم پیدایشان می شود الماسی و سعید و محمد همینطور آقای عسگری.
کورش گیر داده برویم خانه مان می برمش خانه بابای زهرا، ماکان را بیدار می کنند خیلی خسته است و مثل کورش با هیچ کس بازی نمی کند ولی با خاله کلی در مورد بچه ها تبادل اطلاعات می کنیم. چقدر این زن مهربان و حساس است ماکان شده بچه ی خاله که خودش شده مامان بچه های خواهرش که حالا یکی یعنی زهرا این بچه را دارد که خدا می داند بچه می خواست چکار خودش بچه بود و حالا می فهمم که خواست خاله بوده و خدا را شکر که این ماکان هست هم برای خاله عالی شده هم برای خودش
کورش حوصله اش سررفته می رویم خانه دخترها مش موهایم را از سیاست می دانند و می گویند دخترها قبل از عروسی خودشان را خوشگل می کنند و حالا تو چه کاری کردی که بعد از پنج سال فقط می خندم به این برداشتهایشان که هنوز نمی دانند چه خبر است توی زندگی!
آرزو با ما می آید کورش عاصی اش کرده انگار گیرافتاده اند با این خواهرزاده که خیلی دوستشان دارد هنوز امتحانات تمام نشده و باید برود من و کورش هم می رویم مهدکودک امروز شنبه 25/3/87 است کورش بیشتر از قبل داخل کلاس مانده خاله نازلی (مربی نقاشی)دختر دختردایی مهرداد است یک پسر 10 ساله دارد روز چهارشنبه کلی باهم حرف زدیم در مورد نمایشگاه و کارگروهی و یونیسف، می خواهد نمایشگاه نقاشی راه بیندازد برای بچه هایی که به پارکها می آیند همراه والدینشان، نقاشی بکشند و جایزه بگیرند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر