پسر مهندس عمران است آمده خواستگاری مهسا دوست دخترعلی؛ علی تعجب کرده دختر 17 سال دارد و پسر 26 ساله است و این رسم روزگار است کمی در مورد دخترها و پسرها صحبت می کنیم، دارد شیشه عقب 405 را نایلون می کشد شیشه اش یکباره ترکیده و ریخته داخل ماشین، کورش دوچرخه سواری می کند و ماشین هم رفته برای چک گارانتی
حسین محمدی را هم با خودمان ببریم کاشان خیلی درگیر است و این کلمه داریوش را می خندد که تو ترفندت این است:
حسین محمدی را هم با خودمان ببریم کاشان خیلی درگیر است و این کلمه داریوش را می خندد که تو ترفندت این است:
آقای دوله چرا اینقدر درگیرید
از باشگاه تا خانه با مهین هستم قرار یک برنامه فشرده را می گذاریم و cd ها را می برم تا در مورد اختلاف پسر و دختر اطلاعاتی بگیرد به داریوش پیشنهاد می کنم در انجمنشان شعر شاملو را بخواند
نه به خاطر آفتاب
نه به خاطر حماسه
از باشگاه تا خانه با مهین هستم قرار یک برنامه فشرده را می گذاریم و cd ها را می برم تا در مورد اختلاف پسر و دختر اطلاعاتی بگیرد به داریوش پیشنهاد می کنم در انجمنشان شعر شاملو را بخواند
نه به خاطر آفتاب
نه به خاطر حماسه
به خاطر نوزاد دشمنش شاید...
و او تکه ایی از نوشته ی جولایی را می خواند از کتاب جامه به خوناب، عالی است. کتاب یک عاشقانه آرام نیست دست خودی ها باید باشد برده اند بخوانند و بیاورند؟! کتاب تاریخ قاجار تمام شد حالا وقت یک کتاب ساده، داستان کوتاه ساده،
و او تکه ایی از نوشته ی جولایی را می خواند از کتاب جامه به خوناب، عالی است. کتاب یک عاشقانه آرام نیست دست خودی ها باید باشد برده اند بخوانند و بیاورند؟! کتاب تاریخ قاجار تمام شد حالا وقت یک کتاب ساده، داستان کوتاه ساده،
صبحی ناودان بند آمده بود و آب ریخته بود توی آشپزخانه کلی کار برایم درست شده بود غرغرش سر داریوش که رفته و سر از اداره درآورده
ساعت 12 چهارشنبه شب کورش خوابیده و داریوش مشغول اینترنت و باز از این بچه ها خبری نیست.
ساعت 12 چهارشنبه شب کورش خوابیده و داریوش مشغول اینترنت و باز از این بچه ها خبری نیست.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر