۱۳۸۸ بهمن ۳, شنبه

مهمونی خاله ها

سه شنبه 15 دیماه ترتیب یه پاگشای عروسو و دادیم و همه رو دعوت کردیم کورش و مائده گیر کردن تو اتاق و اینو بریز و اونو بریز یلدا که از همه زودتر اومده کمی بد حاله و علیرضا مجبور شده ببرتش دکتر حالا این امیرعلی شیرنوایی چرا اینقدر داد می زنه آخرش هم یکی از مک کوین های کورش را برداشته تا رضایت بده بره و از همه باحالتر دختر بی موی لیلاست که جیغی می زنه این کپل خانم شبیه مادرش شده
دور هم خوش میگذره و مهمونا با اینکه زود نیومدن ولی زود می رن یداله امتحان داره و زهرا و مجید و ام البنین، آرزو و هاجر هم کلی ورقه تصحیح نشده
علی نیست همین طور بابا و داود و لیدا و انگار نمی شه اینارو دور هم جمع کرد مگه برای دعوا کردن
خاله آرزو و مهرداد همین طور خاله دوشو و مجید می مونن خاله پیش کورش می مونه تا خوابش ببره ولی فردا که از خواب پا می شه دیگه فقط خاله آرزو مونده اون یکی ها مثل کلاغ پر شدن

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر