۱۳۸۸ دی ۲۸, دوشنبه

تاب برای کادوی تولد یلدا و سورنا

5/10/87 یلدا فقط می خوابد زنگ زده و دعوت کرده که تو هم بیا با مادر شوهرت باز من شاکی ام که این برنامه ها برای چیست؟ الان وقتش نیست نمی روم هم کورش حال و روز خوشی ندارد هم خودم از همراه آن بچه در بیمارستان سرماگرفته ام می رویم دیدن سورنا بچه عمو رضا
بچه شبیه ایلیا ی سمیه است انگار شبیه هر دوتایشان هم رضا و هم الهام نمی گذارد بخوابند و همه شاکی اند داداش الهام با زن و بچه می آیند چندساعت هستیم و می آییم کورش حالش به هم خورده ممکن است چشمش کرده باشند؟!
برای یلدا و سورنا تاب می خریم از مال کورش بزرگتر است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر