۱۳۸۸ دی ۲, چهارشنبه

جدال کار و بیکاری

بازهم این فکر کار کردن و نکردن رهایم نمی کند از اینکه موقعیت خوبی است نمی توانم صرفنظر کنم و مهمتر اینکه پس کورش چی؟ بردمش خانه کودک سیزدهم غربی بی حضور ما نیز خوش بود محل خوبی است باید شرایط را بسنجم تا ظهر بچه ها را نگه می دارند و خب بقیه روز خود مشکل دیگری است.
محمدیان پرسیده سلیمانی می نویسد یا نه؟ نمی دانم بگویم جسارت نوشتن ندارم و آن گاه این سوال پیش می آید که خب نوشته های قبلی چی بوده. دستنوشته هایی برای خودآزمایی برای جدال این جدال بزرگ برای خود یا حتا با خود که بدانی آنها هیچ بوده اند و تو باید بیافرینی و این آفرینش همه چیز می خواهد حتا آن دست نوشته ها را باید دورشان بریزی تا جاری شوی دست و پایت را آن نوشته ها نگیرند. می خوانم چراکه پیش از من آفریده اند و برای آفرینش خود هنوز باردارهم نشده ام. زمان مشکل را حل خواهد کرد و اگر حتا نه. بازهم برنده تویی...
سلام حضرت آدم / سلام نسل جدید/ خدا کند در آخر این شعر به انتها نرسید
نمی دانم این سه خط ربطی به هم دارند یا نه؟ شعر جوادان است یا گمانم این خط سوم آخر مصرع شعر اگر خاطرم باشد !
راستی جوادان کجاست. آخرین بار حرف رفتن به هند بود!؟

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر