۱۳۸۸ دی ۹, چهارشنبه

شترسواری

یه برنامه بذار تا نبینمت این یه جمله معروفه بین بچه های انجمن هشتگرد که برای همکارای بابا تازگی داره ولی خوب همین جمله باعث شد ما باز تو راه یه سفر یکروزه باشیم این دفعه می ریم آبعلی تهران
صبح زود با بارو بندیل بسته راه می افتیم تا خاله زهرا همکار بابا و نامزدش رو از پل فردیس سوار کنیم و بریم تهران
می رسیم به اولین قرار، آقای نجم و خواهراش و پسرخواهرش همین طور زهرا کوچولو و مرجان جون هم می آن خانم قراگوزلو و پسرش عرفان با ماشینهای خودشون و آقا سید و آذر و دوست آذر سمیه
تو ماشینها جابجا می شیم و راه می افتیم صبحانه تو راه وامی ایستیم و حلیم می خوریم جای محمد و امین خالیه
بعد از یک ساعتی ما جلوی یپست هستیم و یه عالمه ماشین که می خوان جای پارک داشته باشن بلیط می گیریم و آماده ایم که سوار بالابر بشیم و بریم بالا، تو شروع می کنی به غرغر که من نمی آم صدای بالابر بلنده و همین می شه که با بابا می مونی پایین من می رم و همش دلم پیش شماست که چی شد بازی می کنیم و سر می خوریم و با موتور بادی تو که زن دایی رعنا برات خریده بود چند باری سر می خورم و می خوام که بیام تا بابا هم بتونه بیاد بالا آقابهمن می آد سراغ شما تا شاید پیاده بتونید بالا بیایید ولی اونم بر نمی گرده مجبوری بعد از یه ساعتی همگی می آییم پایین خیلی خوش می گذره ولی خوب یه برنامه اینجوری وقتی خوبه که به همه خوش بگذره راه می افتیم برای ناهار می رسیم به یه پارک تو بومهن هم خسته شدی هم بابا رو کلافه کردی ناهار خیلی خوش می گذره کلی خوراکی و یه جای باصفا ولی باید زودتر راه بیفتیم این نقشه برگشته ولی چند کیلومتری جلوتر عوض می شه
روبروی شهرک پردیسان یه سری تپه هست که حالا با برف سفیدپوش شده و جون می ده برای سرسره بازی و از همه بهتر اینکه توهم می تونی بازی کنی
و چه بازی می کنی تو! بقیه می رن بالاتر و من و تو و بابا با آقا بهمن و آقا نجم پایین تر می مونیم تو هم یخت واشده و می شینی رو موتور بادی که حالا ترکیده و هیچ بادی هم نداره یا من از بالا ولت می کنم تا بابا بگیردت یا برعکس
چند باری مسیرت عوض می شه و می خوری زمین لغتش اینه «شترسواری»
این اسم از اولین برف اون سال مونده وقتی روی برفای جلوی خونه کشوندمت وقتی نشسته بودی تو موتور پلاستیکی ات که فرمونش شکسته بود و فقط تنه اش مونده بود
دیگه غروب شده و باید برگردیم چایی و رقص کردی و چند تا عکس و دیگه راه می افتیم
خیلی خوش می گذره مخصوصن شترسواری

۱ نظر: