۱۳۸۸ دی ۹, چهارشنبه

روم به دیوار هم اسهال هم استفراق

25/10/86تاب را می شویم کورش اسهال دارد آنهم چه بساطی می بریمش دکتر می گوید از دست سیما رهبری خسته شده و ترافیکش هم اذیت می کند دکتر اطمینان (درمانگاه مهر- عظیمیه) آدم واردی به نظر می رسد فقط باید رژیم غذایی اش را کنترل کنیم کم بخورد و بخورد و ors و چه بد مزه است این ors داریوش رفته سرکار کورش گرسنه اش شده بود انگار دکتر گفته ماست بخورد او هم می خورد من اصرار می کنم باز هم بخورد او بالا می آورد داریوش می رود توی اتاق کورش با عصبانیت پاها روی هم می گوید شما رو اعصاب آدم راه می روید. چیزی نمی گویم حال و حوصله ندارم هر وقت کثیف کرده چه استفراغ چه اسهال همه را خودم تمیز کرده ام پس دیگر حق اعتراض ندارد هم اندازه او نگرانم هم کلی کار دارم و او باید این را بفهمد!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر