۱۳۸۸ دی ۹, چهارشنبه

سما و سبحان

22/9/86 امروز سما و سبحان آمده بودند انجمن (دوقلو های الهه زارع- شاعر نظرآبادی، همراه همسرش مهدی) حالا که دارم این را می نویسم اسم مادرشان یادم نمی آید اسم پدرشان مهدی دشتی است پسر سفید و دختر سبزه مثل خود الهه مراسم کلنگ زنی فرهنگسرای شهرجدید هشتگرد بود استاد مشایخی آمده بود مودبیان، نادری و جعفری، جعفر والی هم که همشهری است. زن مهرشاد را دیدیم اسمش نازنین است همین طور پارمیدا بچه ایی است فوق العاده ساکت و دوست داشتنی. اختلاف بین لیلا و ولی خودش را نشان داده ماهواره را فروخته اند قرار است یک زیرزمین اجاره کنند برای ولی شب را می مانیم هشتگرد نه من می خوابم و نه داریوش کورش را با خود برده بودم جشنواره موسیقی کودکان خیلی اذیت کرد زدیم بیرون
خاله یک میلیون داده به یداله بابت ختم مهدی باز هم این مهدی عکسش توی اتاق تمام خاطرات تو و تمام اتاق را پر کرده تو با ماشین رد می شدی و او فقط دست تکان می داد جایی نمی دانم کجا؟
نه که سما و سبحان مثل این عکس باشند نه! این عکس رسمن سیاه است سما عزیز من سبزه رو است از دخترهای خواستنی بگذارید بزرگ شود بعد خودتان شهادت می دهید که چه دختر بانمکی می شود

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر