۱۳۸۸ مهر ۲۸, سه‌شنبه

من با نخستین نگاه تو آغاز می شوم

18/5/84- 105 روز با خوشبختی
تو بغلم می شینی و تاب تاب می خوریم و کتاب می خونیم و نوار گوش می دیم
کتاب گذر از رنجها الکسی تولستوی(1883-1945)

آیدا در آینه- نوار باغ آینه-احمدشاملو:
کوه با نخستین سنگ آغاز می شود
و انسان با نخستین درد
در من زندانی ستم گری
بود
که به آوازش خو نمی کردم
من با نخستین نگاه تو آغاز شدم

دعوت داریم خونه همکار مامان خانم غلامی تورو که می بینی هم می خنده هم تعجب از چهره اش نمی ره کنار می گه زنگ که زدی شک کردم که تنها نیستی اون یه پسر داره به اسم نیکان که اونم حوصله ی بچه کوچکتر از خودشو نداره کلی اسباب بازی برات می آرن و تو مشغولی موقع اومدن هم خاله عکستو میندازه و از عکسای بچه هاش یکی می ده بهمون یه دختر خوشگل به اسم نیوشا و این پسر خوب که اسمش نیکانه

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر