۱۳۸۸ مهر ۲۸, سه‌شنبه

تصادف دایی

امروز چهار شنبه است 30 روز از تولد تو می گذره چند روزی قبل از این تاریخ پبوست داشتی ما هشتگرد بردیمت دکتر 22 ام بود یکشنبه ی هفته قبلش دایی ولی تصادف کرده بود که به ما نگفته بودن طحالشو درآوردن و حالش خوبه تو روز دوشنبه هر چی خورده بودی دادی بیرون و چقدر خیال ما راحت شد!
من و تو و بابا 2/3/84 رفتیم کتابفروشی آقای موسوی آبا مامان موسوی هم بود این اولین ورود تو به عرصه کتابه مامان برات شعر می خونه مثنوی، شاملو، نوار گوش می دیم سید خلیل و کامکار ها تا حالا دو سه بار رفتیم حموم تو با آب حال می کنی وما با تو باید ببرمت معاینه های ماهیانه شاید همین روزا ختنه ات کردیم تو گل پسر مامان هستی (پنج برابر یه عالمه مامان و دوست داری یا نه؟)

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر