۱۳۸۸ مهر ۲۸, سه‌شنبه

مادرجون لره- دخترا

119 روز که آغازی دیگرگون ما را رسیده جلد سوم گذر از رنجها
وادارم می کنند سنگر بکنم و تهدیدم می کنند که به انقلاب تعظیم کنم باید به تجاوز به آزادی کرنش کنم، باید به پیروزی پینه های دستم کرنش کنم! باید به توهین به علم و دانش کرنش کنم. من نه ملاک هستم، نه بورژوا ئ نه قزاق ضد انقلابی. میل ندارم به انقلابی که مرا به طبقه زیرزمین رانده تعظیم کنم. آنهمه پرورش فکری ام بخاطر این نبوده که از لای پنجره گرد گرفته زیرزمین پاهای فاتحان رافاتحانی که توی پیاده رو قدم می زنند تماشا کنم- حتا از دست اندیشه هایم نمی دانم کجا پناه ببرم.
یه چیزایی هست مثل آزادی مثل انقلاب که معنی شو وقتی بزرگ شدی می فهمی برات آزادی آرزو می کنم .
***
تو را می ستایم که فراوانی از بودن- به روز نمی دونم چند روزه با مایی شش ماهت تموم شده الانم 11/8/84 تو واکسن زدی و یک کمی تب داری لیلا از رشت اومده. اون داره فوق لیسانس می خونه رشته کشاورزی گرایش میوه کاری از وقتی با بابا رفت اداره برای کار و دوست بابا آقای بابازادگان منصرفش کرد نشست خوند و قبول شد حالا هم مشغول درس خوندنه قرار یه باغ بزرگ داشته باشه پر از میوه و شایدم یه گل خونه با چند تا گل فروشی
با صدای بلند اونو به یاد خودش می آره عکسشو بردن. مادر جون نشسته و گوشه ی چشمش اشک جمع شده. عکس اونجا بود آویزون تو اتاق لیدا می گفت دعواشون که شد ادعاشون که شد برداشتن بردنش!
تا صبح نخوابیده زیر گوشش یه چیز قلمبه زده بیرون. فردا با دایی حبیب می بریمش تهران.باباش از هیچی خبر نداره همونه که دایی باید صبح زود بیاد و اونو ببره.
سه ساله بود عین تسبیح چوبی مادر جون، مثل دونه های تسبیح خوشگل بود و عزیز گذاشتنش توی رختخواب. فردا عملش می کردن یا بستری؟! ام یجیب خوندیم همگی خوندیم و اون حالش خوب شد
بردیمش، لای اون پتو سفیده عین لیمو بود همه راه آروم خوابی رسیدیم کنگاور همه گفتن هزار الله اکبر بعدش عمه اش اومد و بردش گفت معصومه گفتم ها چند وقتشه گفتم چله اش نشده گفت: هزار الله اکبر به همه بگو 3 ماهه است
آوردنشف من و علی پیچیدیم تو خیابون اصلی، اونام انگاری از ماشین تازه پیاده شده بودن دیدمش ماشاالله خانمی شده برای خودش
اینا حکایتای مادر جون لره است اگه نذارن و یا نشه تو نوه هاتو ببینی می شینی به فکر کردن و گذشته هارو ریختن وسط بچگی اسفندیار و کیمیا و این دختر که حالا می دونیم اسمش یگانه است

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر