۱۳۹۰ خرداد ۴, چهارشنبه

يعني مي شه تولد بگيريم

یعنی می شه تولد بگیریم اینو کورش می گه با این درد کمر تو نمی تونیم تولد بگیریم
منم بهش قول می دم که هرجوری شده تولد برات می گیرم
یه هفته ایی هست که رفتیم هشتگرد قبل از این می تونستم سرپا وایستم ولی دیگه نمی تونم باید استراحت کنم چه جایی بهتر از خونه ی ننه اگه این وروجکا بذارن
یلدا با کورش می خوان زمین و زمانو به هم بریزن
بعد نوبت امیرعلی می رسه که حسابی کفرمونو در می آرن یلدا که بود دادیم دست ننه اش که ورش دار ببر ولی اینو چه کار کنیم که تا ساعت 10 شب دخل همه رو آورده بود

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر