۱۳۹۰ خرداد ۴, چهارشنبه

مسافرت نوروزي




چنار 2000 ساله

مسجد اردستان

 روز عید راه افتادیم رفتیم یزد اول کاشان و شهر زیرزمینی اویی بعد هم اردستان و مسجد جامع بزرگش که روی بازمانده ی یه قصر ساسانی بنا شده بعد هم یه سره یزد یعنی تفت اونجا هتل رزرو کرده بودیم شب ساعت 10 رسیدیم و خاله آرزو و عمو مهرداد هم بودن استراحت و فردا گردش به معنای واقعی شروع شد اول فراشاه و چنار معروفش بعد بافت قدیمی و قدمگاه و موزه فرداش رفتیم شواز یه روستا با یه قلعه قدیمی عهد ساسانی ته آبادی ها، بعدش جاده ایی در کار نبود کویر سمت شرق قلعه نمکزار زیر باتلاق گاوخونی بود کورش از همه زودتر از سنگا می کشید بالا و از هر سوراخ سنبه ایی می گذشت
داریوش:روح خبیث خاله است دیگه

به غیر از دیدن و لذت بردن خواستیم که از اون کوزه شکسته ها داشته باشیم برای یادگاری ولی همین یادگاری شد 10کیلویی خشت و کوزه شکسته های رنگی و سنگ های براق و آینه ایی

قلعه خورميز

قلعه شواز

وقتی نوبت دیدن قدیمی ترین قبرستون ده رسید دیگه کورش حسابی خسته شده بود و راه نمی اومد قبرستون اول جدید برای همین 10 سال اخیر یکی دیگه برای 50/60 سال پیش و اون یکی دیگه که هیچ تاریخی نداشت جهت قبرها با هم فرق می کرد و از همه عجیب تر اینکه روی قبرها یک سری سنگهای خرد شده ی آبی رنگ بود(نظری پیدا کردیم که نوشته بود این سنگهای آبی در اصل ظروف سفالی بوده که سر قبرها می گذاشتن تا مردها از آب داخل اون بخورن)

کورش اولش مایل نبود بیاد بالا ازش خواستیم بشینه یه جایی که دیده بشه نفهمیدیم چی شد ولی کورش دویید و خودشو رسوند به ما و رفت تا بالای کوه که قبرستون زیرش بود

تو راه برگشت یه تیغ خیلی بزرگ رفت تو کفش کورش و کورش رفت پشت باباش

نقاشي کورش در آسياب دوسنگي محمدآباد ميبد

چشمه غربالبيز

کوه عقاب و چشمه ی تامهر و دخمه ی زرتشتیان و سرو چندین ساله ی روستای چم و مبارکه
شب که می شد اخبار یا پلی استیشن بازی کورش

مرکز تفت خیلی زیبا بود و هوا عالی بود فرداش رفتیم مهریز

خانه قدیمی پهلوان پور مربوط به دوره ی قاجاریه پر از درخت و آب و آبادانی و کورش که همون اولش مشغول آب بازی شد

چشمه ی غربالبیز و سرو 1500 ساله ی وسط یه پارک قلعه مهرپادین و مرد افغانی که خودشو ایرانی میدونست با یه خونه که معلوم بود بزرگه و بادگیر داره و قدیمی و زیباست

رفتیم سریزد چه جایی بود گوشه ایی بکر از ایران با کاروانسرا و شتر و چاپارخونه و قنات و کلی ماشین که از رو پلاکشون معلوم می شد از کرج اومدن



دروازه مسجد جامع سمنان

فردا باید بریم خود یزد خیلی شلوغه موزه آب رو می بینیم و کمی خرید می کنیم تکیه امیرچخماق خیلی شلوغه همین طور آتشکده معروف داخل شهر

موزه ي آب يزد

باید برگردیم اول میبد ولی قبلش به توصیه دلارام می ریم محمد آباد تا آسیاب دوسنگی رو ببینیم 140 متر راه شیبدار با 40متر ارتفاع خیلی خنک وسط بیابونی که هیچ چیزی جز خارهای و درخچه ها نیست

میبد با سفال خودش معروفه ولی اون چیزی نیست که باید باشه لالجین خیلی بهتر بود حتا الیگودرز که عید پارسال ارش کلی ظرفای سرامیکی خریده بودم ولی خود میبد یه شهر تاریخی و زیبا بود قلعه نارین و چاپارخانه صفوی و موزه ی گلیم و اون طرحهای روی گلیم ها که همگی سرو نقش زده شده و آدمو تا عمق تاریخ می بره



بعدازظهر به چک چک می رویم زیارتگاهی برای زرتشتیان جایی زیبا و بلند که از همون جا کمر درد من شروع شد کلی پله که اولش کورش نخواست بالا بیاد و آخرش منو مجبور کرد بگیرمش رو پشتم

از چک چک که می زنیم بیرون راه رو اشتباهی می ریم باید بریم میدان خرانق و ما اشتباهی می ریم خود خرانق شب شده و ما تازه فهمیدیم اشتباه کردیم برمی گردیم اردکان شب تو یه ورزشگاه که برای مسافرای نوروزی آماده شده می مونیم صبح زود می ریم به سمت سمنان اونم از وسط بیابون بیابونی که اولش کوهها و تپه های رنگارنگ داره و به وسطش نرسیده مبهوت وسعت خاک و سراب توی بیابون می شیم

رگه های نمکی که همه جا هست و مهرداد که جلو جلو می ره و ما مجبورش می کنیم که وایسته و پا بذاره روی ریگ بیابون

می رسیم معلمان و از اونجا تصمیم داریم از راه متفاوتی بریم سمنان از راه غیر معمول که تازه فهمیدیم بسته هم هست

راه از یک ورود ممنوع و محوطه معدن شروع می شه جاده سالم و قشنگ با کوههایی که هر کدومشون یه رنگ هستن از قهوه ای پررنگ تا زرد کهربایی از سرخ تا سفید برفی
بعد از ساعتها جاده نوردی می رسیم به یه دوراهی بدون علامت و بدون تابلو بنزین مهرداد کمه و راه کدوم طرفه خدا می دونه؟

هیچ کس تو مسیر نبوده تا حالا جز چندتایی چوپون و حالا این دو راهی فکر اینکه از کدوم طرف بریم تا درست باشه تا به تاریکی نخوریم و مجبور نباشیم شب رو اینجا تو بیابون بگذرونیم همه مونو درگیر کرده

سمت چپ دو راهی بعد از 300 متری یه تابلو هست که امیدواریم چیزی روش نوشته باشه که مسیرو نشون بده

منطقه نظامی ورود غیر قانونی متخلفین سه روز بازداشت و تحویل مقامات خواهند شد پس راه سمت چپ همراه با بازداشت بود پس سمت راست و حرکت و چه مناظری همراه با نگرانی

گله ی شترهای وحشی ، سنگهای سبز رنگ و تپه هایی که آدم رو یاد دامن زنان عشایر بختیاری می انداخت

و دیدن یک ماشین که نوید اینو می داد که راه درسته و نیم ساعت دیگه می رسیم سمنان اینجوری که بعد فهمیدیم ما از یه منطقه نظامی و معدن و حفاظت شده ی محیط زیست رد شده بودیم و خدا رو شکر سالم بودیم نه بازداشت شده بودیم نه معدن ریزش کرده بود و نه شترهای مست بهمون حمله کرده بودن

مسافرت به آخر رسیده بود دیدار از مسجد و بازار سمنان و همین طور دیدن مومیای زنی که در حال زایمان فوت کرده بود و اون دستشویی های تمیز تکیه پهنه که داریوش حسابی مبهوتشون شده بود

شنبه 6 فروردین ساعت 8 شب مسافرت نوروزی ما تموم شده و خاله و مهرداد رفتن هشتگرد 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر