اونجایی که مامان می ره طب سوزنی یه آقایی سی دی می فروشه و بابا چند وقت قبل برام یکی خرید که اسمش ریو بود اون روز که ننه اومده بود من و مائده داشتیم نگاش می کردیم که امیرعلی از دستمون گرفت و دیگه پسش نداد قرار شد برای مائده یکی ازش بخرم این هفته که می ریم هشتگرد براش می بریم و با فائزه و مائده تماشاش می کنیم خونه دایی دزد اومده و لپ تاب رو با خودش برده همه ناراحت شدن
منم از دست دزده ناراحتم آخه قلک مائده رو هم دزدیده، ولی با اون سی دی که براش خریدم خوشحالش کردم
26/03/90
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر