۱۳۹۰ خرداد ۲۸, شنبه

کادو روز پدر

صبح روز پنجشنبه26/03/90 از خواب بیدار می شم ولی این خوابالوها هنوز بیدار نشدن بابا حتمن دیر خوابیده ولی مامان هم خوابه، همه جارو مرتب می کنم حتا آشپزخونه رو جارو می کنم برای آخرین بار که سری بهشون می زنم میبینم مامان بیدار شده
ازشون می خوام که پا بشن آخه روز پدره
شب با کمک مامان برای بابا یه کادو تهیه کردم پازل مک کوئین
بابام از کادوش خوشحال می شه برای پدرجون هم یه اجاق مسافرتی گرفتیم که کیف هم داره اونم خوشحال می شه
حالا باید بریم هشتگرد پیش دده خاله با عمو مجید و خندان و یلدا رفتن بانه تا برای خاله جهاز بخرن

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر