۱۳۹۰ شهریور ۵, شنبه

کلاس زبان

یه هفته از رفتن مایک نگذشته که میگه می خوام برم کلاس زبان کتابشو می زنه زیر بغل و می ره سراغ لیلا
به غیر از سلام و احوالپرسی لیلا اعضاء بدن و صورت رو یادش داده
کلاس هر روز ساعت 8 شب
تمرین هم نمی کنه لیلا هم بهش گفته برو تمرین کن بعد بیا
کارتونهای انگلیسی رو نگاه می کنه و ترانه ی بعضی از اونارو هم حفظ می خونه
کورش:لیلا می خوام انگلیسی یاد بگیرم تا وقتی مایک اومد بتونم باهاش حرف بزنم
کورش:مامان هرچی خواستی به مایک بگی دفعه بعد که اومد به من بگو من بهش می گم

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر