۱۳۸۹ مهر ۱۷, شنبه

مدرسه و بازم مدرسه

نشسته روی تخت و داره با آلبوم دیواری ور می ره
می پرسه: مامان این برگه تموم شه چند تا دیگه باید برم مدرسه
تا آخر اون برگه ها و سه تا دیگه
اونوقت که عید شده
تازه بعد از عید
ای باباچقد زیاد!
این ذکر مصیبت برای مدرسه یه جور دیگه هم خودشو نشون داده سه چهار روز بعد از اینکه مدرسه رفته به باباش می گه: بابا من اولش نمی خواستم برم مدرسه ولی حالا دوست پیدا کردم و بهم خوش می گذره دیگه حتمن می رم مدرسه
امروز 18/7/89 ماشين کنترلي توسط عمو داود تعمير شده (هر دو تا چرخشو شکسته بود)
آخرين عکسهايي که گرفته از پازل بي ام و هستش اون گوشه عکس علي عطايي رو کشيده پسري با موهاي فرفري
و از همه مهمتر يه پازل مک کويين هم جايزه مي خواد چون: پل کوپي(خودش اينجوري مي گه) هاشو خوب رنگ کرده



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر