۱۳۸۹ اردیبهشت ۸, چهارشنبه

شوخی عمه و تصور مائده

کادوها باز می شه و از کسی که کادویی آورده تشکر می شه ولی پدرجون نمی یاد تولد، پس من می گم که پدرجون برای کورش یه اسکوتر خریده ما هم پارکش کردیم تو پارکینگ ماشین بچه اونجاست
همین ماشین بچه گفتن باعث می شه تا مائده جونم فکر کنه یه ماشین کنترلی برای کورش خریدیم میآد سراغ من که می شه بریم تو پارکینگ باهاش دور بزنیم اون موقع من نمی فهمم چی می گه ولی موقع رفتن ایندفعه سراغ داریوش می ره
عموداریوش بریم با ماشین کورش دور بزنیم
داریوش اسکوتر نشونش می ده که اینه اونچیزی که تو فکر کردی ماشینه مائده هم دو دور تو پارکینگ می ره و خداحافظ
دخترمون حسابی ضعیف شده حتمی چشش کردن وقتی اینجوری شیکش می کنن مردم چشم ندارن بچه مریض می شه
اینارو مادرجون کورش می گه

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر