۱۳۹۰ آبان ۲۰, جمعه

ويلن زن

خاله ام البنین عروس می شود می ریم هشتگرد یه مراسمی هست به اسم جهازبرون همه هستن امیرعلی و سارا و ستایش و یلدا قبلش باید خونه رو تمیز کنیم خاله قراره نظرآباد زندگی کنه منم کمک می کنم تو اساسای عمو مجید یه ویلن هست که از بابا می خوام تا بده اتش به من صداش خیلی خوب نیست ولی با بابا می زنیم از بابا می خوام که منو بفرسته کلاس ویلن خیلی با حاله

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر