۱۳۹۰ آبان ۲۱, شنبه

عروسي

روز یکشنبه نمی رم مدرسه مامان اجازمو از خانم معلم گرفته 15 آبان تالار اطلس خاله عروس و مجید داماد

نشد کت و شلوار بخرم ولی یه بلوز سفید مجلسی خریدم با مینی بوس عمو علیرضا می رم با یلدا و خاله برگشتنی ولی با عروسم آخه بابا ماشین عروس شده با یه گل گنده و پاپیون رو ماشینش

کلی عکس انداختم کلی از امیرعلی و یلدا مراقبت کردم کلی رقصیدم با میترا و کردی و مامان و خاله ها من و امیرعلی ایقد از پله ها بالا و پایین رفتیم که هلاک شدیم

برو دوربین بیار برو اینو بگو برو اونو بگو

همه چی خوبه جای مائده خالی


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر