۱۳۸۹ شهریور ۱۳, شنبه

سرسره بازي

سرسره بازی همیشه کیف داره ولی خب باید این کیف کشف بشه کورش تا بحال هیچ وقت پیشنهاد مارو برای رفتن روی اون سرسره بزرگه قبول نمی کرد ولی خب حالا بچه ی 5 سال و نیمه می ره بالا و سر می خوره و این سرخوردن همان و درک اون کیف همان
بابا می گم : می شه امروز هم بریم سرسره بازی
من از این طرف می گم : نه اون بازیها ماهی یک دفعه
کورش نیست که اعتراض می کنه این داریوشه که می گه چه خبره چرا ایقدر دیر به دیر
خب این یعنی یکبار دیگه رفتن به پارک عرض یه هفته

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر