۱۳۸۹ شهریور ۱۳, شنبه

بوگاتي سياه - سورپرايز بزرگ


وقتی 4شنبه می رییم خونه دایی ولی
می زنن دوتایی (کورش و مائده) دخل کالسکه ی عروسک چکه بارانو می آرن حالا باید کورش یه چیزی به جاش براش بخره و این یعنی گذشتن از یه جایزه که قرار بود به خاطر شستن سه باره ی 206 با آب پاش براش بگیریم کادو رو خریدیم و مدام با خودش تکرار می کنه که به جای جایزه مجبور شده برای باران خرید کنه و این یعنی یه بچه ی ساکت و غمباد کرده ولی یه سورپریز هم هست

بابا برو یه عکس از یه چیزی که رفته زیر تخت بنداز

وقتی می ره و ماشینی رو که باباش براش گذاشته زیر تخت می بینه با ذوق هم عکس می اندازه هم برش می داره و ما که می خواهیم به روی خودمون نیاریم با این جمله روبروییم که اینو بابا برام خریده گذاشته زیر تخت خودشون همه چیزو می دونن اینا بچه های سیکل گرفته ی این دوروزمونه ان تازه اونکه برای تازه به دنیا اومدشون صدق می کنه حالا این 5 ساله حتمی لیسانس داره

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر