۱۳۸۹ خرداد ۱۶, یکشنبه

کوچه نوردی


هنوز دوشنبه این هفته نرسیده که می ریم هشتگرد مادرجون می خواد بازوشو عمل کنه
آخ جون بچه های کوچه روز دوشنبه من تا بعدازظهر تو بیمارستان می مونم ولی کورش و کوچه با هم جفت و جورن
حالا خونه از مهمون پرو خالی می شه ولی خبری از کورش نیست یه محمدمهدی پیدا کرده می ره خونه شون بعد می ریزن تو کوچه
داریوش بازم می گه بمونین گوش به حرف هیچ کس نمی ده
وقتی می گم زنگ بزنم بابا بیاد ببرتمون می زنه زیرش به باباش پشت تلفن مثلن تعریف می کنه که چه اختلافی داریم ولی اینجوری
مامان بیا خونه
نه می خوام بازی کنم
یکی از بچه می گه بچه ها بخوابین رو زمین همه خوابیدن ولی اون منو نگاه می کنه نمی خوابه زمین ولی خونه هم نمی یاد
حالا تا باباشو پشت خط می بینه بابا می خواهی ماجرای کوچه رو برات تعریف کنم
آیدا به بچه ها گفت بخوابید تو کوچه ، موتور می اومد ولی من که نخوابیدم
سه شنبه بر می گردیم

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر