فشفشه رو به هوا می ره ولی تهش از سویشرت پایین می ره و دست کورش می سوزه پماد می مالم و حالا مصدوم هم آماده است. یلدا با داریوش کلی قلقلک بازی و شیطنت می کنن
...و شام رو دستمون باد می کنه* بعد از این کسی حق نداره سفارش بورانی اسفناج بده و گم و گور شه! مهرداد *
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر