۱۳۸۹ فروردین ۱, یکشنبه

خانه خالی

باز یه عکس و یه خاله و یه خونه که خیلی خالی به نظر می رسه حتا با احمد و حجت و زهرا به خاله ماجرای خوابمو می گم که دو دفعه تو خواب منو سپردی بهش و اون به حرفت گوش داده و هیچ حرفی هم نزدیم
شهر خالی، جاده خالی، کوچه خالی، خانه خالی
جام خالی، سفره خالی، ساغر و پیمانه خالی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر