۱۳۸۹ اسفند ۵, پنجشنبه

مريضي ماکان و هديه کورش


جمعه است و آخرای بهمن عمو مهراب اومده خونه مون ولی تنها زهرا امتحان داره و ماکان کو؟
ماکان بیمارستانه! ماکان مریض شده و بردنش بیمارستان(پلاکت خونش پایین اومده)عمو خیلی ناراحته و از شنیدن این خبر همه ناراحت شدن
کورش و صدا می زنم که :کورش چون تولد ماکان بوده و حالا هم مریض شده با این کادو رو از طرف خودت بده عمو تا برای ماکان ببره یه نقاشی هم بکش این ایده منه
هنوز چند دقیقه ایی نگذشته که صدام می کنه
مامان بیا روی این نقاشی توی این دایره (یه ماشین کشیده با دو تا دایره بالای سر ماشین) بنویس ماکان دوست دارم امیدوارم زودتر خوب بشی
تو این بنویس این کادو و این نقاشی را برات می فرستم
اینم ایده ی پسر مهربون من (الحق که به خودم کشیده، داریوش هم همین و می گه)
یه هفته گذشته و ماکان خوبه
کورش:بابا منو ببر ملاقات ماکان می خوام باهاش بازی کنم

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر