۱۳۸۹ بهمن ۲, شنبه

اولين برف

19/10/89 خب اولین و خوشگلترین برف بارید  وقتی فهمیدم برف باریده که داریوش  ساعت 6 صبح موقع رفتن سرکار برفارو پشت در دید خب دل تو دلمون نبود که هوا روشن شه و بزنیم بیرون همه جا سفید سفید شده بود کلی ردپا کلی برف پختن (کورش ملاقه و کفیرهایی رو که بهش دادم برای بازی با خودش آورده و پر که می کوندشون میگه خب غذا درست کردم)روی برف هم هنر محیطی می شه اجرا کرد مدرسه هم که تعطیل حسابی حال داده این مدرسه به بچه ها به کورش خیلی خوش می گذره به زور می آرمش تو و قراره بعدن بازم برای بازی بریم

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر