۱۳۸۹ آذر ۱۲, جمعه

ردمونو زدن!!!!

4/9/89هنوزولايت نرسيديم که مهراب زنگ مي زنه کجاييد؟
مي گم: رد مارو زدي نه!؟
کورش و ماکان با هم بازي کنن
قرار به تپه ي معروف شهرمون ختم مي شه از لابلاي بوته هاي خشک تاکستان رد مي شيم و مي ريم بالا اول کورش بعد من و بعد داريوش و مهراب و ماکان
اون بالا واقعن ديدنيه
کلي هم سفال شکسته ريخته بيرون آب بارون خاکو شسته برده اين سفالاي شکسته زده بيرون
گنج مارو بردن ولي اين خاطرات ما با اين تپه بردني نيست
به بچه ها اونقدر که به من حال مي ده لذت نداشته مي خوان زودتر برن پايين
مهراب هم از هر جهتي که تونسته عکس انداخته  

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر